شبــهایم پــُــر شــده از خواب هایی کـ در بیــداری انتظارش را دارم

می دانــی بیا بنشین اینجــا تا برایت کمــی دَردُ دل کنم ...


از تو چــه پنهان ، شبهــا در خواب ، رخت ِ عروســی را به تن دارم


کـ دامادش تــویـــی


خوشحال کننــده است نــه ؟


اما همیشــه رخت ِ عروســی ، خبــر از مــرگ بوده !!!


نکنـــد نیاییُ من اینجــا از غصه دلتنگــی ِ نیامدنت


بمیـــرم ؟!!!


تو تعبیـــر ِ خواب بلــدی دلکــــم ؟


بیــا تعبیـــر کن کـ تا تو فاصلــه ایی نمــانده


بیــا و دلخــوشیم را برایم به باور تبدیل کن


فقط بیـــا


بودنتـــ را می خواهم ... "



گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست

علم فاطمه دست قلم عباس است…



شب است ...

کلنجار میروم با خودم

با دلتنگی هایم

با قلب له شده ام

با غرور شکسته ام

سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم

نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم

" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "




خیلی وقته بغض گلوموگرفته!



خیلی سخته


که بعدازرفتنش هنوزم باتمام وجوددوسش داشته باشی


اماوقتی کسی میاددلداریت بده...


بهش میگی فراموشش کردم!


میگی دیگه برام مهم نیست!!!


تواین لحظه بزرگترین سوتی اینه که

بغضت بشکنه و زارزارگریه کنی!!!


اون وقته که همه می فهمن هنوزم تموم دنیاته......

دوست رباتی

یک دسته از آدمها هستند که ترازویشان را توی دوستی در حال تعادل قرار داده اند.بی کوچکترین خطایی.

رباتی میشوند با برنامه ای عینا شبیه به خودت و هیچ تلاش و خلاقیتی فراتر از این برنامه انجام نمیشود.

اس ام اس بزنی.اس ام اس میزنند.

میس کال بیندازی.میس کای میندازند

نامه بنویسی نامه مینویسند

بگویی:دوستت دارم"میگویند:دوستت دارم.

دعوا میکنی .دعوا میکنند

قهر کنی.قهر میکنند

هدیه بدهی هدیه میدهند.خوشحال باشی انرژی میدهند

غمگین باشی غمگین ترت میکنند

جواب میس کال ندهی جواب میس کالت را نمیدهند

برایشان لایک و کامنت بگداری برایت لاک و کامنت میگذارند

بعد یک جا چشمهایت را باز کنی و میبینی بیشتر تو بودی که برای حفظ رابطه تلاش کرده بودی

و طرف مقابلت تنها آینه ای بود در برابر تو بود.تو که خسته شوی تو که کم انرژی شوی تو که

برای چند لحظه خودت را پشت اتفاقی پنهان کنی تو که از اتفاق کوچک یا بزرگی دلخور شوی

تو که شلوغ شوی میبینی آدمها نیستند رفته اند شاید رفته اند تا ربات یکی دیگر شوند تا حالا ببین

تو زندگی با دوستانت این گونه بودی؟!؟!؟!؟!؟

قابل توجه دوستای گلم کیارش هم ازدواج کرد

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...


این روزها دچار سر گیجه‌ام تلخ تر از تلخ... زود می رنجم ، انگار گمشده‌ام! حتی گاهی می‌ترسم ... چه اعتراف بدی... شاید لحظه کوچ به من نزدیک شده، دلم هوای سردی غربت دارد ...

این روزها دچار سر گیجه‌ام

تلخ تر از تلخ…

زود می رنجم ، انگار گمشده‌ام

! حتی گاهی می‌ترسم …

چه اعتراف بدی…

شاید لحظه کوچ به من نزدیک شده، دلم هوای سردی غربت دارد …

گفتم:میری؟
گفت:آره
گفتم:منم بیام؟
گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید.....
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت:میری؟
گفتم:آره
گفت:منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای1 نفره نه 2 نفر
گفت:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولی
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شستشو میده .


باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست


آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست


قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست


محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است

به چه تو میخندی؟؟؟؟

به چه میخندی تـــــــــو؟
به مفهوم غم انگیز جدایــــــــــی؟
به چه چیـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــز؟
به شکست دل من یا پیروزی خویــــــــــــــــش؟
به چه میخنـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــدی؟
به نگاهم که چه مستانه تو را باور کــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرد ؟
یا به افسونگری حرفهایت که مرا سوخت و خاکستر کــــــــــــــــــــــرد ؟
به دل سادهی من میخندی که دگرتا ابد نیز به فکر خود نیســــــــــــــــــــت ؟

خنده دار است بخنــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــد ...




من بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاختم.........

چقدر سخته پس از پشت سر گذاشتن کلی خاطره ی قشنگ...


با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهت بگه:


هر جور راحتی کسی مجبورت نکرده بمونی!!!




برای من.......


ارزان تـــــــر از آنچه که فکرش را بکنی بــــودی

ولی ،

برای مـــــــــن ؛

گران تمـــــــــام شدی….

عشق تو........


عشـــق تو

شـــوخی زیبــایی بود که خدا با مــن کرد…!

زیبــا بود

امــا

شــوخی بود….!!

رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

من روزی در این دنیا بودم.


خدایا

می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ...!


Click here to enlarge

خدایا..............


کسی را که قسمت کس دیگریست، سر راهمان قرار نده ...

تا شبهای دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری ...


میدانی ؟!

به رویت نیاوردم !

از همان زمانی که ” تو ”

به ” من ”

گفتی ” شما ”

فهمیدم پای ” او ” در میان است…

 

راههای دوست پسر ازاری

اگه راه های دوست پسر آزاری-بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر هوتن نام بودن دوست پسرتونه…!!!) بگین سلام حمید جون.

بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟

می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم.

 

به دوست پسرتون زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم هوو یا ازدواج به سبك ایرونى رو ببینید.

 

تا دوست پسرتون یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر مادر نداری؟…یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح برا دوست پسرتون تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.

 

آرایش شدید بزنید و از این شلوارای خیلی برمودا و از این پیرهن آستین کوتاها بپوشید و برید جلوی دوست پسرتون رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.

 

عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید به دوست پسرتون نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.

 

موقع تولد دوست پسرتون جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.

 

همین که تو ماشین بغل دست دوست پسرتون نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید.

 

وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و دوست پسرتون را تو کف حرف زدن و تو فکر قبض موبایل بذارید.


چه تلخ است…

یاد آوری  سرآغاز عشقی که گمان می رفت ، جاودانه باشد…

دستات......


اگه یکی دستتـــو گرفتو دلت لرزید…

زیاد عجله نکن…

یه روز با دلـــت کاری میکنه کهدستات بلرزه…

تو عشقی.......


نمیدانم چقدر از شهر من دوری،اما همه جا حست میکنم…

میشنومت…

تو تکرار همیشگی عشقـــــــــــــی

و من فقط انعکاس بی ارزش نور تو هستم…

هیس!!!!

هیــــــــــــــــــــــــــس!

ساکت!
یه کف مرتب به افتخارش …!
چه با احساس منو گذاشت و رفت

غرور..............

من غرورم را به راحتی به دست نیاورده ام

 

که هر وقت دلت خواست خردش کنی…!!!

 

غرور من اگر بشکند…

 

با تیکه هایش شاهرگ زندگی تو را نیز خواهد زد…

احساس من.....


آنقــدر مــــرا سرد کـــرد ؛

از خــــودش .. از عشـــق

کــه حـــالا بــه جـــای دلبستن ،  یــــخ بستــه ام!

آهــــای !!! روی احســاســم پــا نگذاریــد

لیـــز می خوریــد…

جانکم......


یــادم بــاشـــد ، امشب بعضی از آرزوهایم را دَم ِ در بگذارم

تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او

ما بقــی را هم نقــدا” بــا خود بــه گور می بـــرم

ما بقــی همــان ” آرزوی بــا تــو بودن ” است

نتــرس جانکم

حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم

کاش میدونستی
اونی که نشسته
همیشه خسته نیست !
شاید جایی برای رفتن نداره …!!!

نبودنت...


روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند…

و نمره ی من باز صفر می شود …

هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام ….!!!!

دَرد دآرهـ

وقـــتــی بــآ تــمــآم وجــ ـودت

کــَسی رو بـــَـــغـــَل کـــٌنــی

و

بــدونی دَقــآیـق آخــریهـ کــهــ بـــهــ تو

تـــعـــلـق دآرهـــ

 

به سلامتی همه اونای که نمک می خورن و نمک دون میشکنن

بعد سر حرف میشه میگن حرمت همه چی رو دارن …

 
بعضی خاطرات

مثل مینهای عمل نکرده توی روحت کاشته شده اند!…

با یک حرف می ترکانندت!

 

در لحظه هایم حضور نداری!!

فقط همیشه در ذهنم!!

آرام آرام پرسه میزنی…….!

 

اگه بخوای جوری زندگی کنی

که به کسی بدهکار نباشی

آخرش یه “زندگی”، به خودت بدهکار می شی.

 

در خیال دیگری مـــی رفـــــت

و من چه عاشــــقـــانه

کاسه ی آب پشت سرش خالی می کردم !!

 

سر به هوا نیستم

اما….

همیشه چشم به آسمان دارم.

حال عجیبی ست

دیدن همان آسمان

که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای…!

 

سلامتی مداد پاک کن

که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه .

 

همبازی هایمان را

تا وقتی دوست داریم،

که خوب می بازند !

 

چه قدر سخت است

منتظرکسی باشی

که هیچ وقت به فکر آمدن نیست ….

 

مرگِ یه رابطه

از جایی شروع میشه

که موبایل ها میره روی سایلنت…

 

به سلامتی کسی که

بهش زنگ میزی…..

خوابه….

ولی واسه این که دلت رو نشکنه

میگه:خوب شد زنگ زدی….

باید بیدار میشدم

بطری....

یادداشت های سوخته ام را

به همراه تمام ناگفته هایم…

در بطری نهاده …و به دست امواج دریا سپردم…

سالها گذشت و من…در انتظار اینکه پیغامی از تو نرسید…

مآیوسانه از امواج دریا دل بریدم…

اما حیف..

بعد مرگ تو فهمیدم…تقصیر تو نبود

گناه از دریا نیز نبود…تقصیر من بود…

در بطری باز مانده بود…

بیزارم....


بیزارم از این خواب ها

که هر شب مرا به آغوش تو می آورد

و…

صبح ها با اشک از تو جدایم میکند…